......
......
ویرایش توسط joobin : 04-13-2015 در ساعت 07:20 PM
اختلال شخصیت مرزی یکی از شایعترین انواع اختلالات شخصیت است
1- روابط متزلزل
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، دارای روابطی ناپایدار با خانواده، فامیل و دوستان خود هستند.
این افراد ممکن است سریعا علاقه شدیدی به یک فرد پیدا کنند و ناگهان از آن شخص متنفر شوند.
هر گونه جدایی و یا تغییر در برنامه مورد انتظار، می تواند یک واکنش شدید و احساس طرد را در بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ایجاد کند.
هنگامی که این افراد به یک چیز و یا کسی علاقه داشته باشند و آن چیز و یا آنکس از پیش آنها برود، احساس پوچی و انزوا می کنند.
2- رفتارهای پرخطر
پول خرج کردن بی رویه یکی از رفتارهای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی می باشد.
روابط جنسی نامناسب، پرخوری و یا رانندگی کردن خطرزا از رفتارهای پرخطر این افراد می باشد.
این رفتارها ناشی از تصور ضعیف فرد از خودش می باشد.
3- زیاده روی در مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی
این افراد برای فرار از مشکلات و یا آرام شدن، به مواد مخدر و مشروبات الکلی رو می آورند.
برای کنترل بهتر علائم این اختلال، همه این موارد باید درمان گردند.
4- خشم بیجا
شرایط خارج از کنترل و یا ناچیز می توانند افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را بسیار خشمگین کنند.
برای مثال اگر والدین و یا همکاران برای مدت کوتاهی، به فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اعتنا نکنند، این فرد از احساس طرد و انزوا، بسیار خشمگین می شود.
5- آسیب رساندن به خود
فرد مبتلا به این اختلال می تواند دارای علائم خطرناکی باشد و مشکلاتی را در ارتباط با تصویر بدن خود و عزت نفس داشته باشند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به خودشان صدمه می زنند، مثل بریدن بدن خود با چاقو.
حتی ممکن است فکر خودکشی کنند، در این صورت باید فورا به روانپزشک مراجعه کنند.
6- احساس پوچی
هنگامی که این افراد به یک چیز و یا کسی علاقه داشته باشند و آن چیز و یا آنکس از پیش آنها برود، احساس پوچی و انزوا می کنند و توانایی مقابله کردن با این احساس را ندارند.
علائم اختلال شخصیت مرزی می تواند شامل احساس بی ارزشی، بی عشقی و پوچی باشد.یک درمان جدید به نام رفتار دیالیتیکی می تواند برای افراد مبتلا مفید باشد.
7- ترس از تنها ماندن
خشم و ترس شدید در این افراد از تنها ماندن سرچشمه می گیرد.
این افراد حتی اگر تجسم کنند که تنها هستند، دچار ترس و عصبانیت می شوند.
ترس از تنها بودن، یک مشکل جدی در روابط خانوادگی ایجاد می کند.
چگونه می توان به افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی کمک کرد؟
چندین روش موثر برای درمان این اختلال وجود دارد.
دارو درمانی شامل: داروهای ثابت کننده خلق و خو، داروهای ضدجنون و ضد افسردگی می توانند این علائم را کنترل کنند.
روش های مختلف مشاوره و درمان شامل روان درمانی و یک درمان جدید که به نام رفتار دیالیتیکی خوانده می شود نیز می تواند برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مفید باشد و بیماری آنها را کنترل کند.
درمان های گروهی نیز می تواند باعث شود افراد رفتارهای بد را جایگزین رفتارهای خوب کنند و به همسالان و دیگر بیماران نیز این کار را یاد دهند.
خـــــدانـگهــــــدار
سلام.خیلی ممنون از پاسختون. ولی من هیچ کدوم ازین ویژگی ها رو ندارم. خیلی سریع عاشق نمیشم. اتفاقا دیر به اطرافیانم اعتماد میکنم. ولخرج نیستم اصلا. خشم بیجا هم ندارم. اتفاقا خیلی آروم هستم. ترس از تنهایی هم ندارم. و ازینکه تنها زندگی کنم لذت میبرم. رفتارهای پرخطر و افکار خودکشی هم ندارم.
من دوست دارم به دوستم زنگ بزنم و باهاش دوست باشم ولی وقتی یاد اون روزایی میفتم که تنهام گذاشت قیدشو میزنم. یا عشقمو دوست دارم ولی سر یه موضوعات مسخره باهاش دعوا میکنم و باهاش بهم زدم. بی ثباتیم این شکلیه. فکر میکنم تکلیفم با خودم مشخص نیست و نمیدونم چی میخوام از بقیه.
سلام عزیزم
بهتره حضوری به ی روانشناس مراجعه کنید مشکلتون بنظر پیچیده نمیرسه چون شما در سن و شرایطی هسین ک دوره تغییرات بزرگ هست
مثه تحصیل در دوره دکتر ک ارزش شما را بالاتر میبره و شاید شما ناخودآگاه همچین حس برتری دارین و رفتار دیگران را بی احترامی به خودتون میدونید و خودتون را بزرگتر و برتر از دیگران میدونید
من به هیچ وجه خودمو بهتر از دیگران نمیبینم.
پس دلیل اینکه میخواین دیگران به شما محبت و احترام کنن چیه
شاید خودتون نخواین اما این تغییرات تو درون شما شکل میگیره
خب شما وقتی با کسی دوست هستید دوست ندارید همونطور که شما براش ارزش و احترام قائلید طرفتون هم براتون ارزش قائل باشه؟
من که نمیگم بقیه بهم تعظیم کنن و دستمو ببوسن. دوس دارم وقتی واسه کسی وقت میزارم و توی مشکلاتش کنارش هستم اونم هوامو داشته باشه و پشتمو خالی نکنه.
ولی مثلا این دوستم یهو رابطش باهام کم شد و رفت. منم تصمیم گرفتم قیدشو بزنم. حالا که رفته توی غربت و تنها شده به دوستام میگه من بی معرفتی کردم در حقش.
مثل اینکه اینجا کسی متوجه نمیشه من مشکلم چیه.
مرسی بابت نظراتون.
ویرایش توسط joobin : 02-25-2015 در ساعت 10:47 PM
عزیزم بعضی از رفتارها طبیعین
مثلا وقتی دوستتون ازدواج کردن ومدتی سراغتان نیامدن خوب همه اول ازدواج هول بازی در میارن
اما بعدش ک اومدن طرفتون یعنی شما دوست واقعیش هسین و دوستت داره ک بازم باهاتون صمیمی شده
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)